زخمهاتو پنهان کن ، اینجا مردم زیادی بانمک شدن !
دلم یخ میزندگاهی ، دراین سرمای تنهایی
شبم قندیل میبندد از این یخهای تنهایی
قلم آهسته می راند بر این خط بلند ، اما
گمانم یاد می گیرد ز من انشای تنهایی . . .