می فروخت.........

دلــتــنــگــی

زخمهاتو پنهان کن ، اینجا مردم زیادی بانمک شدن !

می فروخت.........

ديروز شيطان را ديدم.

در حوالي ميدان بساطش را پهن كرده بود؛ 

  فريب مي‌فروخت. مردم دورش جمع شده‌ بودند،

‌ هياهو مي‌كردند و هول مي‌زدند و بيشتر مي‌خواستند.

 توي بساطش همه چيز بود: غرور، حرص،‌دروغ و خيانت،‌ جاه‌طلبي و ...

هر كس چيزي مي‌خريد . و در ازايش چيزي مي‌داد.

بعضي‌ها تكه‌اي از قلبشان را مي‌دادند .

 و بعضي‌ پاره‌اي از روحشان را.

 بعضي‌ها ايمانشان را مي‌دادند .

 و بعضي آزادگيشان را.

 شيطان مي‌خنديد.

و دیروز هر روز تکرار می شود.



انجمن آسمونـــــــــــــــیها

نظرات شما عزیزان:

ترانه
ساعت16:24---17 آبان 1391
تنهایی واقعا مشکله...
پاسخ:آره...


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:, ] [ 14:46 ] [ تینا ] [ ]

طراح قالب: آوازک