شعرهای مختلف
زندگي دفتري از خاطره است
يك نفر در دل شب ، يك نفر در دل خاك
يك نفر همدم خوشبختي هاست ، يك نفر همسفر سختي هاست
چشم تا باز كنيم عمرمان مي گذرد ، ما همه همسفريم
و اينك باران
بر لبهء پنجرهء احساسم مي نشيند
و چشمانم را نوازش مي دهد
تا شايد از لحظه هاي دلتنگي عبور كنم
زندگي زيباست
زشتي هاي آن تخصير ماست
در مسيرش هرچه نازيباست آن تدبير ماست
زندگی آب روانی است روان می گذرد
آنچه تقدیر من و توست همان می گذرد
من آن رودم كه تنها آب دارم ، نگاهي خسته و بي تاب دارم
من عشق نور دارم در دل اما ، فقط تصويري از مهتاب دارم
من آن ابرم كه مي خواهد ببارد
دل تنگم هواي گريه دارد
دل تنگم غريب اين در و دشت
نمي داند كجا سر مي گذارد